بعضی زمانها و تاريخها بوی «لِنگ در هوايی» میدهند، نه نقطهی آغاز دارند نه پايان، مثلا میشود بهشان گفت «يک آن». اين «يک آن»ها زياد نيستند، يکيش مثلا همان زمان و تاريخِ صفری که درست وسطِ «قبل از ميلاد مسيح» و «بعد از ميلاد مسيح» قرار گرفته. يعنی همان زمانی که مسيح هم زاده شده هم نه، يعنی درست همان «آنی» که مسيح نيمیاش از رحم مريم خارج شده بود و نيم ديگرش هنوز نه. دقيقا همان لحظه، دقيقا همان لحظهای که نه قبل از ميلاد است نه پس از آن، دقيقا میشود «حين ميلاد»، يکجور مرکز ثقل تاريخ، من به اين تاريخهای «لنگ در هوايی» میگويم «حين ميلاد»، اسلامیاش هم میشود «حين هجرت» مثلا!... منظورم همين لحظههای «لنگ در هوايی»ست، همين لحظههای بیتاريخ، حتی شايد مثل همين الانِ!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر