راويان اخبار چنين آوردهاند كه روزی اعضای شورا در منزل ميرزا چمقلیخان سفيدآبی گردِ هم آمدهبودند و مشغول شكستن تخمهجاپونی و نوشيدن عرقبيدمشك بودند كه فريادی از مَوال (دستشويی) برخاست. گويند كه اعضا دست از تخمهشكستن برداشتند و از پی صدا روانهشدند و فهميدند كه صدا متعلق به «ميرزا تورنگخان كاشانچی» بوده و نامبرده به سبب قطع ناگهانی آب در موال گرفتار آمده و دستش در پوست گردو مانده! آوردهاند كه اعضا وارد شور شدند و ستادِ بحران تشكيل دادند و تصميم بر آن شد تا به سببِ فورسماژور بودن قضيه خمرهی عرقبيدمشك را از لای دربِ موال به ميرزا تورنگخان برسانند و ايشان را از آن مهلكه برهانند!
ز بهرش آفتابه از در آمد
به سرعت هم بلوتوثش درآمد!
آوردهاند در همين لحظه پيكی وارد شورا شد و خبر داد كه لولههای آب همگی دچار تركيدگی شدهاند و عنقريب است كه روستا را آب ببرد. گويند شورا مجددا وارد شور شد و تصميم بر اين شد تا هرچه سريعتر نيروهايی را به جهت كندن آسفالتهای سطح روستا روانه كنند تا زودتر به لولههای تركيده برسند و ترميميشان نمايند. آوردهاند كه پس از دو شبانهروز كار طاقتفرسا تمامی لولههای آب را وصله زدند و دوباره رويشان آسفالتِ تازه ريختند. (اصولا در آن زمان آسفالت مادهای مفت بوده!) اما هنوز آسفالت كاملا خشك نشده بود كه خبر آوردند لولههای گاز به سبب برخورد سهوی كلنگها سوراخ شده و عنقريب است كه روستا را گاز بگيرد! گويند شورا افرادی را مامور كرد تا دوباره آسفالتها را كندهكاری نمايند تا سوراخ لولههای گاز را بگيرند. گويند كه پس از دو روز تمام سوراخها به وسيله چسبِ پنچری و پترسفداكار گرفته شدند و دوباره رويشان را آسفالت ريخته بودند كه خبر آوردند كابلهای مخابرات كه در معرض بيلها بوده پاره شده و عنقريب است كه ارتباط روستا با دنيای خارج بالكل قطع گردد! دوباره همان برنامهها تكرار شد! گويند هنوز مَلاتِ آسفالت آخری نبسته بود كه خبر آوردند دوباره تمام لولههای آب و گاز و كابلهای مخابرات دچار خسارت شدهاند و بايد آسفالت را شخم بزنيم و آنها را ترميم نماييم! آوردهاند كه:
مجاری آبی مجددا تركيد
لولههای حامل گاز دوباره پُكيد
سيم و كابل مخابرات دوباره شد پاره
و جز بِكندن آسفالت دگر نماند چاره!
يكی گفت كه آسفالت دست و پاگير شده
و بهر خريدش خزانه زمينگير شده
يكی گفت كه روستا را چه به آسفالت؟
و اصلا مريضی آورد آن هم تبِ مالت!
يكی گفت كه آسفالت چيز خوبی نيست
همان معابر خاكی خيلی هم عاليست
يكی گفت جادهخاكی نوستالژی دارد
ديگری گفت به آسفالت آلرژی دارد!
يكی گفت زمينخاكی مهدِ فوتبال است
و فوتباليست شدن روی آسفالت كلا محال است!
خلاصه تصميم شورا معين شد
و كندن مجددِ آسفالت مصوب شد
آوردهاند كه شورا تصميم گرفت تا به جای اينكه لولهها و كابلها را ترميم نمايد به جايش آسفالتها را قلوهكن كند تا دسترسی به لولهها را سهلتر نمايد! گويند از آن به بعد اهالی نيز بر روی زمينخاكی به كرةالقدم (فوتبال) مشغول شدند و از تكههای آسفالت به جای دروازه استفاده نمودند و آوردهاند كه ميرزا ليونل مسی نامی نيز از همين زمينهای خاكی پا به عرصه كاتالانيا نهاد و هنگام ترانسفرش به اسپانيا گفت:
اوهوووی اصغر!
اون پايههای ترنهوايی رو بكش اونور خاكی نشه!
******
چاپیده شده در روزنامه «فرهنگ آشتی»
۴ نظر:
سلاملیکم
به نظر من هم اینجوری بهتره چون یه وقت دیدی مستکبرین فروش گندم به ایران رو هم تحریم کردن حداقل تو کوچه و خیابون می شه گندم کاشت!!!
و در خبر است كه پس از چندي، شورا طي تشكيل كارگروههاي كاملا تخصصي عامل اين كند و كاو را شناسايي نمودند و همانا كه بر تمامي اهالي آبادي بالا و پايين مبرهن شد كه "ميرزا تورنگخان كاشانچي" قصد داشته انقلابي كاملا نرم و مخمل گون به پا كند كه به لطف خدا و ياري آژانهاي گمنام امامزادهي آبادي،اين فتنه در نطفه خفه شد و زين پس قرار شد در تمامي موالهاي آبادي به جاي يك آفتابه آب، يك استانبولي خاك و سنگ بگذارند كه اگر دوباره آب قطع شد،اهالي خودشان را هفتبار خاكمال نموده تا ديگر نيازي به كند و كاو آسفالت نباشد.
-در جواب بازباران...:
علیکم السلام. َآره اینم یه راهشه.. :)
-در جواب محمد فکری:
:) اینم میشه
سلام
جسارتاً سرعت ایترنت در این روستا چطوره؟
بهترین ها
ارسال یک نظر