در یک رابطهی روشنفکرانه با خداوند به سر میبرم،
بدین صورت که نه من توقعی از او دارم و نه او از من!
نه من چیزی از او میخواهم نه او از من!
نه من را با او کاریست نه او را با من!
نه او آیتی برای من میفرستد نه من برای او رکعتی!
خلاصه سنگهایمان را واکندهایم با هم!!
۱۱ نظر:
احساس میکنم اینطوری موفق تریم!
آره...
من همیشه با این قسمت شیپش مشکل داشتم !
خدا هم به این رابطه روشن فکرانه راضی شده دیگه.به کفر گفتن ترجیح می ده
اگه با آدمام میشد از این ریلیشن شیپا داشت که دیگه غم نداشتیم.
خدا شما رو برای هم حفظ کنه
خب خدا را شكر!
پس گربه را دم حجله كشتين!
اینو عاشقونه دوس داشتم..
کلی هم شادی کردم :)
کلی هم هیجان بر انگیز بود:)
من بعد ماه ها اینو دوباره خوندم و شادی کردم
دوست عزیز قلمتون بی نظیره ، کاری با موضوعات ندارم منظور ادبیاتتونِ کلا ، خیلی وقت بود تو نت از خوندن انقدر لذت نبردع بودم
مرسی
دوست عزیز قلمتون بی نظیره ، کاری با موضوعات ندارم منظور ادبیاتتونِ کلا ، خیلی وقت بود تو نت از خوندن انقدر لذت نبردع بودم
مرسی
ارسال یک نظر