رفيقی دارم که گهگاه به خانهام میآيد... کمی مینشيند... چند ليوان چای میخوريم... کمی بعد سراغ ِ کتابخانهام میرود... تا چندی پيش از ميانِ آن همه کتاب يکراست «مرشد و مارگريتا» را برمیداشت و چندباره و چندباره میخواندش... اما مدتيست ذائقهاش تغيير کرده... همان رفيق است... گاهی به خانهام میآيد... کمی مینشيند... چند ليوان چای میخوريم... کمی بعد سراغ ِ کتابخانهام میرود... اما... «سه مرد در يک قايق» را برمیدارد... نگرانش شدهام... مگر میشود آدميزاد به همين راحتی «تـغـيـيـر» کند!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر