پنجشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۰

از آموزه‌های من!

برای اينکه بازيگر ِ بزرگی شوی نخست بايد دلقک شوی، به يک بينی‌ ِ قرمز و بزرگ، صد نفر تماشاچی و مقدار ِ زيادی استعداد نياز داری...

برای اينکه تاجر ِ بزرگی شوی نخست بايد پادو شوی، به يک دکان‌ِ قرمز و بزرگ، صد نفر خسيس و مقدار ِ زيادی استعداد نياز داری...

برای اينکه سياست‌مدار ِ بزرگی شوی نخست بايد خَم شوی، به يک کاردِ قرمز و بزرگ، صد نفر نان به نرخ‌ِ روز خور و مقدار ِ زيادی استعداد نياز داری...

برای اينکه خواننده‌ی بزرگی شوی نخست بايد عربده‌کِش شوی، به يک بلندگوی قرمز و بزرگ، صد نفر مست و مقدار ِ زيادی استعداد نياز داری...

برای اينکه فيلسوفِ بزرگی شوی نخست بايد مُنکر شوی، به يک جام پر از شرابِ قرمز و بزرگ، صد نفر گرسنه و مقدار ِ زيادی استعداد نياز داری...

اما...

برای اينکه شاعر ِ بزرگی شوی... تنها به لبانِ قرمز و کوچکِ يک زن نياز داری...

۱ نظر:

سهراب گفت...

ااسنقد با مطالبت حال میکنم که دیگه حرفی برای گفتن نمیمونه !
برای شاعر شدن به یه چشم نیاز داری ، چشمی که عاشقش بشی .. به یه سیگار نیاز داری ، تا آروم بشی ، به یه قلم نیاز داری ... تا تف کنی حرفاتو بیرون ...

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!