چهارشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۹

گرینویچ خدا لعنتت کنه!!

يكی از مسئولين گفته: «زن و شوهر بايد برای انجام دادن روابطِ ژن+30‌شان ساعاتِ مشخصی را انتخاب كنند!»
قبل از هرچیر باید عرض کنم که بنده خیلی با این تایم‌بندی و برنامه‌ریزی موافقم و واقعا خیلی خوب است که مردم برای هر اقدامی که می‌خواهند انجام دهند هدف و زمان مناسبی را انتخاب کنند!
به هرحال اگر این پیشنهاد به صورتِ طرح مصوب شود این احتمال وجود دارد که در آینده شاهد سهمیه‌بندی ژن+30‌یتی باشیم و در پی‌اش نیز باید منتظر کارتهای هوشمندِ ژن+30 بمانیم! این هوشمند کردن چندتا حُسن دارد:
اول اینکه می‌توان با مشترکین پُر مصرف برخورد کرد و ثانیا می‌شود کارت افرادِ اصراف‌کار را سوزاند و سهمیه‌شان را قطع نمود!
پیشنهاد بعدی این است که به دلیل اینکه اصولا تا زور بالای سر مردم نباشد ایشان تن به اجرای قوانین نمی‌دهند پس بهتر است تا در هر خانه‌ای یک نفر حسابدار و یا مامور دستگاهِ کارت‌خوان گماشته شود تا در صورتِ مصرفِ مازاد و یا استفاده از سهمیه‌ی دیگران با خاطیان شدیدا برخورد شود! البته این نکته را هم باید در نظر گرفت که به هیچ‌کسی سهمیه‌ی آزاد تعلق نگیرد تا خدایی‌نکرده این قضیه‌ی زمان‌بندی و اینها به‌هم نخورد! در اینجا رعایت چند نکته‌ی دیگر هم الزامیست:
1- کسی کارتش را به دیگری قرض ندهد!
2- افرادی که مزاجشان زیادی کار می‌کند به مراکز بازپروری فرستاده شوند و یا انشعابشان مسدود گردد!!
3- بالاخره مردم خوابیدند و باید مراعات کرد دیگه!
4- به جوانانی که تازه وارد زندگی مشترک شده‌اند کارتهای زمان‌دار و محدود داده شود! مثل کارت اینترنت!
5- در صورتی که کارتِ کسی مفقود شد و یا شکست و یا به سرقت رفت برای اینکه یاد بگیرد از کارتش مثل چشمش مراقبت کند باید تا دو ماه برایش کارتِ المثنی صادر نگردد!
6- تنظیم نمودن ساعت الزامیست و همه باید بدانند که در فواصلی که ساعتها جلو و یا به عقب کشیده می‌شوند خودشان را با ساعتِ جدید مَچ نمایند!
نکته‌ی آخر هم اینکه ببخشید! الان ساعت چنده!؟

۵ نظر:

Helen گفت...

خیلی باحال بود! مخصوصا الان ساعت چنده. مخصوصا انشعابات مسدود گردد!

کلاغ شورشی گفت...

مطلب جدیدت فوق العاده بود.
محشر.و معرکه.الحق که تو یک نویسندهی برتر هستی.
کاش می شد روزنامه ای بزنم.
کاش می شد روزنامه ام را منتشر کنم.
یک صفحه ی کامل از آن مختص توشته ای تو بود.
با قلم جراحی می کنی.درود بر تو

شیدا گفت...

ما کلا شرمنده ی مسوولین مسوولمون هستیم که حتی به فکر مسایل رختخواب ما هم هستند حالا دیگه بقیه مسایل بماند چون خیلی هم مهم نیست و کلا من یکی که زبانم برای تشکر قاصره فقط یه سوال برام پیش اومد اینکه اگه به موقع نرسیم نوبتمون سوخت میشه یا نه ؟

مریم گفت...

مگه قراره آشغال دم در بذاریم که سر ساعت باشه ؟

شادی تبعیدی گفت...

واسه کارتاشون پس ورد بذارن همه چی حلله .

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!