سه‌شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۹۰

دستم نگیر!

دسـتِ مـرا گـرفـتـه‌ای، بـا زور می‌بـری بــهــشــت؟
بـخـشیـده‌ام بـهـشـت بـه تـو، با آن حوریـانِ زشـت
مــن آتـــشـــم، خـــانـــه‌ی مــن چـــاهِ دوزخ اســـت
جایی کنار ِ«نیـچه» و «صادق هدایت» و «بـرشت»!

۳ نظر:

مریم گفت...

نوشته هاتون خیلی خوبن!! حرف دلن به زبان شیوا و روان... :(

رضا گفت...

سلام
یه سوال داشتم.
من دنبال شاعر این شعر میگشتم.
وبلاگ شما مستند تر بنظر میرسید.
شعر از خودتونه؟

Hassan Gholamalifard گفت...

در جواب رضا:
بله

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!