جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۹۱

هم‌خوانی با ضبط‌صوت

آدمها را وقتی توی ماشين‌شان نشسته‌اند راحت‌تر می‌شود شناخت؛ کاری به نحوه‌ی رانندگی‌شان ندارم، کاری به مدل و رنگ يا اسپرت‌بودن ماشين‌شان هم ندارم، حتی کاری به ترانه يا آهنگی که از ضبط‌صوت‌شان شنيده می‌شود هم ندارم، آدمها را می‌شود از طرز ِ موسيقی گوش‌دادن‌شان شناخت؛ کاری به آنهایی که دو نفری يا بيشتر توی ماشين‌ می‌نشينند و با صدای بلندِ ضبط‌صوت‌شان هم‌خوانی می‌کنند ندارم، نه اينکه بگويم دل‌شان خوش ...است يا غم ندارند، نه، فقط کاری با اينها ندارم. البته با آنهايی هم که تک و تنها توی ماشين‌شان می‌نشينند و در سکوت موسيقی گوش می‌دهند هم کاری ندارم، اينها شناختن‌شان مهم نيست!

اما بعضی‌ها هستند که تک و تنها توی ماشين‌شان می‌نشينند (لطفا به معضل خودروی تک‌سرنشين فکر نکنيد!)،بعد صدای ضبط‌صوت را نه خيلی پايين می‌آورند و نه خيلی بالا می‌برند، بعد با تمام ِ وجود با خواننده‌ی موردِ علاقه‌شان همراه می‌شوند و هم‌خوانی می‌کنند و همه‌ی زورشان را می‌زنند که تا جايی که نفس دارند با فريادِ خواننده فرياد بزنند و با آرامش‌اش آرام شوند؛ اينها آدمهای دوست‌داشتنی‌ای هستند...

وقتی کسی را ديديد که تک و تنها توی ماشينش نشسته و با حسّی غريب با صدايی که از ضبط‌صوت خارج می‌شود هم‌خوانی می‌کند مسخره‌اش نکنيد، او نه ديوانه است و نه خوشی زير دلش زده، او فقط تنهاست؛ آدمهای تنها دلشان می‌خواهد اينگونه غم‌هايشان را سبُک کنند، اما همين کار غم‌شان را سنگين‌تر می‌کند...

هیچ نظری موجود نیست:

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!