پنجشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۳

موسيقی

برداشت اول:



ماندن در ذهن و ياد آدمها کار سختی‌ست اما چيزهايی هستند که می‌توانند ياد تو را در ذهن يک نفر جاودانه کنند. چيزهايی که می‌توانند نام هديه را روی‌شان گذاشت، مثل کتاب، نقاشی، شی‌ئی زينتی، عطر و خيلی چيزهای ديگر، اما هيچ‌کدام‌شان مثل «موسيقی» خاصيت ماندگاری در ذهنت را ندارند، وقتی به کسی «آوا»یی، «آهنگ»ی و در کل قطعه‌ای موسيقايی را هديه می‌دهيد بايد بدانيد که ماندگاری‌تان را در ياد و خاطر آن شخص ابدی کرده‌ايد. هیچ چيز مثل موسيقی نمی‌تواند ذهن آدم را بکاود و خاطرات سالهای دور را نبش قبر کند. «موسيقی» شبيه دستگاه شوکِ قلب کاری با ذهن شما می‌کند که هيچ‌وقت نمی‌توانيد «او» را، همانی که آن «آهنگ» را برای اولين بار برای‌تان فرستاده فراموش کنيد. شايد بهتر باشد هميشه به يکديگر «موسيقی» هديه دهيم...

برداشت آخر:

وقتی قرار به رفتن داری، وقتی می‌دانی ماندنی در کار نيست، وقتی «خداحافظی» پای ثابت همه‌ی رابطه‌های‌مان است، وقتی همه‌ی اينها را می‌دانی پس هيچ وقت به کسی «موسيقی» هديه نده، هيچ چيز مثل يک آهنگ نمی‌تواند ذره ذره‌ی وجودت را آب کند و همان کسی را به يادت بياورد که روزی آن موسيقی را برايت فرستاده بود. اينطوری کسی از دوريت قلبش فشرده نمی‌شود، اينطوری کسی با شنيدن آن «نغمه» بغضش نمی‌گيرد و ياد «تو» نمی‌افتد، يادِ «تو»يی که سرت به زندگی خودت گرم است و حتی نمی‌دانی کدام روز کدام موسيقی را به چه کسی هديه داده بودی. شايد بهتر باشد هرگز به کسی «موسيقی» هديه ندهيم.... 

۱ نظر:

مهدیه گفت...

بسیار زیبا نوشتید
مخصوصا برداشت آخر را

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!