پنجشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۷

حلوا با طعم پاستیل!

نمی دونم چقدر اهل روزنامه خوندن هستید و یا اگه اهلش هستین نمی دونم که به قسمت تسلیت ها که توش چاپ میشه هم نگاه میندازین یا نه.بهتون پیشنهاد میکنم که از خوندن این قسمتها غافل نشین!.البته منظورم این نیست که براتون تلنگر بشه یا یاد مرگ بیوفتید،نه اصلا!،بنده اهل دادن پیامهای اخلاقی نیستم،بلکه منظورم اینه که بعضی وقتا تو این پیامهای تسلیت به نکاتِ با مزه و خنده داری برخورد میکنید که به جای اینکه یاد عزراییل بیوفتید یاد دلقکِ سیرکِ خلیل عقاب میوفتین!.من اینجا به چند نمونه از این پیامهای تسلیت اشاره میکنم تا دورِ هم حال کنیم!.یک آگهی بود به این مضمون که: تنها صداست که می ماند؛بدین وسیله درگذشتِ هنرمند نقاش جناب استاد فلانی را به عموم هنرمندان...الی آخر..!.راستش وقتی تیتر آگهی رو می خونی فکر میکنی الان با اعلامیۀ یک خواننده یا مداح یا سخنور یا هر آدمی که به این تیتر ربط داره مواجه میشی،ولی اطرافیان این هنرمند مرحوم با این تیتر به صورت خواسته یا ناخواسته گند کشیدن به سوابق هنری اون بیچاره که یعنی استاد هرچی تا حالا کشیده یعنی پشم!،اینا هیچکدوم ماندگار نیست و فقط صداست که می مونه!.و یا در اعلامیۀ دیگه ای زده بود که درگذشت نابهنگام جناب فلانی را که استوانه ای از کِرامات بودند را به..الی آخر..!.نگاه که به عکس مرحوم میندازم میبینم که تقریبا یه پیرمرد(دیگه نابهنگامش چیه دیگه؟!) با صورتی نه چاق و نه لاغره.حالا اگه مقیاس این آدم برابر با استوانه باشه پس اگه یه آدم چاق مثل بنده از هستی ساقط بشه در اعلامیه اش میخوانیم که:درگذشت قابل پیشبینی جناب مرحوم فلانی که کُره ای از صفات حسنه بودند...و یا اگه یک خانم چادری فوت کند در اعلامیه اش مینویسند:درگذشت حاجیه خانم فلانی را که مخروطی از خوبی ها بودند!،اگه طرف خیلی مهم باشه میگن:هِرَمی از بزرگواری!!،اگه طرف راننده اتوبوس باشه میگن مکعب مستطیلی از معرفت!،اگه یه خانم مانتویی فوت کنه میگن متساوی الساقینی از وجاهت!،اگه طرف خیلی لاغر باشه می نویسند:درگذشت فلانی را که بُرداری(و یا وَتری!) بود از نیکوکاری!،اگه مرحوم عقب مونده باشه میگن متوازی الاضلاعی از سادگی!.یک آگهی دیگه هم دیدم که از مرحوم یک عکسی زده بود با صورت شیش تیغه و موهای ژل زده و سبیل هرکول پوارویی و کتِ راه راهِ فشن و کراواتِ نقرابی و کلا خیلی تمیز و های کلاس.با خودم گفتم این حتما دکتر بوده ولی اشتباه کردم چون توی آگهی نوشته بودند:حاج آقا فلانی،خادم اهل بیت!...خلاصه که طنز و جوک و مزاح،در تمام عرصه ها و در تمام اعضا و جوارح ما نهادینه شده!،کلا ما همه با هم شوخی داریم.اصلا این روزها همه با هم شوخی دارن،شما با خودتان چطور؟!!

۳ نظر:

ناشناس گفت...

اون استوانه اي نبوده اسطوره اي بوده است
خوب صدا هم يه جور نقاشيه ديگه با اين تفاوت كه با نقاشيش صداش رو به گوش عالم مي رسونه
بعضا" اين آگهيها به قول شما موجب مزاح است.
در پناه حق
httpاون استوانه اي نبوده اسطوره اي بوده است
خوب صدا هم يه جور نقاشيه ديگه با اين تفاوت كه با نقاشيش صداش رو به گوش عالم مي رسونه
بعضا" اين آگهيها به قول شما موجب مزاح است.
در پناه حق
http://mashi.blogsky.com

ناشناس گفت...

با سلام
مطلب جالبي بود باهاتون موافقم كه اين روزا هر كي از هر قماشي ميميره يه خادم اهل بيت بهش مي چسبونن و فكر مي كنن خدا و اهل بيت رو هم مي تونن با اين صفتها گول بزنن. نه بابا خادمي اهل بيت به گفتن من و شما نيست. آدم بايد بدونه كه اين صفت خيلي گنده است . حالا بي خيال...
اما بهضي وقت ها هم سوتي هاي باحالي توي مطبوعات چاپ مي شه كه بهتره با اون قلم طنز نويست به اونها هم بپردازي مثلا چند وقت يكي از روزنامه ها با تيتر بزرگ نوشته بود به اين مضمون كه: فلان دستگاه دولتي از بين جوانان جوياي كار استخدام را مي كند.

ناشناس گفت...

سلام- خيلي با مزه بود....منو به خنده با صداي بلند واداشت! ( اون هم در اداره و جلو چشماي همكارام كه چشماشون مثل علامت سوال بود)

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!