پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۷

جعفر خان از فرنگ برگشته!

آقا ما یک دوستی داریم که خیلی بچه مثبته!.یعنی زیادی مثبته ها!.کلا قیافش شبیه علامت بعلاوه اس!.اهل هیچ مکروهی هم نیست چه برسه به خلاف و فعل حرام!.جوون با کمالات و جمالاتی هم هست.در ضمن کلیۀ مدارکِ رشته های مختلفِ مربوط با کامپیوتر را هم گرفته.این رفیق ما چند سال بود که دنبال کار می گشت و هرجا هم که می رفت نمی تونست خودشو جا بندازه و بیشتر مورد سوءِ استفاده قرار می گرفت و مجبور میشد که زود بیاد بیرون!.البته منظورم از اون سوءِ استفاده ها نیستا!!،منظورم همون پرداخت نکردن حقوق و بیمه و غیره است.این رفیق من حدودا هفت هشت ماه پیش به من زنگ زد و گفت که به وسیلۀ یکی از اقوام درجه یکش قراره توی یه ادارۀ دولتی استخدام بشه،تازه اونم با هزار دنگ و فنگ و پُر کردن فرم و بردن کلیۀ مدارک اعم از نمونۀ شیر مادر(برای اینکه بفهمن طرف شیر پاک خورده هست یا نه!!) و نمونۀ ادرار و مدفوع و سوءِ سابقه و عکس از اقصی نقاط هیکل و غیره!.گفت اسم و شمارۀ من رو هم داده به عنوان کسی که میشناسمش.(بالاخره ما هم نمردیم و توی یه ادارۀ دولتی اسم و رسم دار شدیم!).گفت قراره بیان از من راجع بهش تحقیقات کنن.خلاصه روز موعود فرا رسید و یک آقایی که کاملا مشخص بود کارش تحقیق و تفحص است اومد و از من در مورد دوستم سوالاتی کرد از قبیل اینکه چه جور آدمیه،چی میپوشه،چی میخوره،کجا میره،نماز میخونه،نماز جمعه میره،رای میده،به کدوم حزب تعلق خاطر داره،نظرش راجع به انقلاب چیه،چیا بلده و هرچی که بود کلا!.منم براش سنگ تموم گذاشتم و حتی در برخی موارد شیوۀ راه رفتن و حرف زدن و دست دادَنِشو برا آقاهه تقلید کردم!!!.اصلا هم دروغ نگفتما!.بعد از چند هفته دوستم زنگ زد و گفت مامورین تحقیقاتِ اون اداره رفتن تو محلشون و از همسایه ها راجع به اون پرس و جو کردن.از فامیل و دوست و آشنا و مسجد محل و در آخر هم از وزارتِ اطلاعات جویا شده بودند که این رفیق ما ریز نمراتِ وجودیش چطوریه!!.خلاصه بعد از هشت ماه تحقیقات و برآیند و پرس و جو،دوستم پریروز زنگ زد و با خوشحالی خبر استخدامشو داد.منم خوشحال شدم و راجع به درآمدش پرسیدم،گفت حقوقش تقریبا ماهی دویست هزار تومنه و ساعت کاریشم از هشت صبح تا پنج بعد ار ظهره.خوشحال شده بودم که بالاخره همای سعادت روی دوش ما هم نشست و صاحب یک پارتی دُم کلفت توی یه ادارۀ دولتی شدیم!.(البته بیشتر برای خودش خوشحال بودما!).ازش پرسیدم که اونجا چه سمتی داره و چه کاره اس؟!،گفت مسخره نمیکنی؟،گفتم نه!،گفت آبدارچی شدم!!!!!.......حالا شما هِی بیا گیر بده که دستگاهِ تحقیقاتی این مملکت ایراد داره!،هی الکی شلوغ کن و برعلیهِ این عزیزان سختکوش شانتاژ کن!.آخه برادر من!،وقتی که برای استخدام یه آبدارچی اینهمه تحقیقات و تفحصات میشه پس ببین برای استخدام رییس و مدیر کل و وزیر چه تحقیقاتِ خفنی میشه!.همین جنابِ آقای کردان که شما خوابِ راحت براش نذاشتین مگه از همین فیلترها رد نشده؟،مگه سالیان سال با همان مدرکِ کذا مشغول خدمت رسانی به خلق الله نبوده؟!،مگه راجع به مردکِ دکترایش تحقیق نشده؟،اصلا برفرض که دکترا نداره،فوق لیسانس که داره!،چی؟!،اونم نداره؟!،خوب لیسانسو که دیگه داره!،هاااان؟!اونم نداره؟!،بله خودمم از اول می دونستم که ایشون فوق دیپلم داره!.مهم اینه که پاش به آسفالتِ دانشگاه خورده باشه!.جنابِ آقای کردان!،برادر عزیز من!،شما ناراحت نشو و با صلابت به کار خودت ادامه بده!،هر وقت هم هوس خربزه کردی به خودم بگو!،مدرک و کاغذ پاره سیری چند؟!،به لطفِ دوستان محقق و حسابگر اینجا خوب سنگ روی سنگ بند شده!..اسم سنگ اومد یادم افتاد بگم که سهام کارخانۀ سنگِ پا سازی قزوین بد جور داره میکشه بالا،حواستون باشه،از ما گفتن بود!.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام!
اتفاقا" من فك مي كنم برعكسه اينا برا آبدارچي گرفتن اينقده تفحص مي كنن و نمونه خون مادر مي گيرن و برا استخدام رييس روسا يه نيگا به ريش چهره كافيه!‌
آبدارچيا بايد مورد اعتماد باشن تا اينارو لو ندن ديگه! حالا هي شما تناسب ببند!
X=y
2=4
اون 3 روز واقعا" به من و ابو خوش گذش! باور كنين! تاريخي شد!
mashi.blogsky.com

Mohammad Yousefi گفت...

دوست من اينقدر در مورد كردان نوشتي كه دارن استيضاحش مي‌كنن.
راستي جواب اون اي‌ميل بازار رو يادم رفت بدم. فكر نكني كه جواب ندارم.

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!