شنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۹

جام‌جهانی چيست؟ (با کمی تاخير به سبب رعايت حقوق مجله)

- جام‌جهانی چيست؟

جام‌جهانی فوتبال عبارت است از يک جام که از نظر شکل و قيافه شبيه بستنی‌قيفی می‌باشد! البته کاربرد اين جام نيز همانند همان بستنی‌قيفی است و هر تيمی که برنده‌ی آن شود شروع به بوسيدن و ليسيدن اين جام می‌کند که همين نکته سبب شده تا سازمان بهداشت جهانی نسبت به شيوع بيماری‌هايی از قبيل ايدز و هپاتيت و سياه‌سرفه هشدار بدهد و اعلام کند که طبق آمار بسياری از مبتلايان به ايدز اعتراف کرده‌اند که بيماريشان از طريق جام به ايشان انتقال پيدا کرده! پيرو همين قضيه فدراسيون جهانی فوتبال (فيفا) موظف شده تا قبل از شروع مسابقات جام‌جهانی، جام مورد نظر را به مدت يک ماه در الکل بخواباند تا استريليزه شود! طبق تعريف دانشمندان جام‌جهانی باعث گره خوردن دل‌های مردم جهان با هم می‌شود و پيام آن نيز صلح و دوستی برای تمام ملل دنياست و اصلا به خاطر همين پيام صلح و دوستی است که در هر دوره آمار خطاها و کارت‌های زرد و قرمز بالاتر می‌رود و اين نشان دهنده اين نکته است که روز به روز آمار صلح و دوستی در دنيا رو به فزونی است! ديه‌گو مارادونا در وصف جام‌جهانی می‌گويد: «جام‌جهانی، پکرم کرده، امسال از هر سال، عاشق‌ترم کرده!»

- تاريخچه‌ی جام‌جهانی:

طبق نظر مورخان، جام‌جهانی فوتبال قدمتی چندين هزار ساله دارد و آغاز پيدايش آن به دوران پارينه‌سنگی و عصر دايناسورها باز می‌گردد. طبق اين تحقيقات مشخص شده است که انسانهای اوليه در هنگام بروز جنگ با استفاده از شوت کردن نارگيل به سمت نيروی متخاصم به دفاع از خودشان می‌پرداختند که همين شوت کردن نارگيل سبب شد تا انسانهای اوليه فوتبال را اختراع نمايند. طبق اسناد و مدارک موجود، انسانهای اوليه پس از اينکه به خاطر شوت زدن به نارگيل دچار مصدوميت‌های شديدی می‌شدند پس تصميم گرفتند تا به جای نارگيل از تخم دايناسورها برای بازی استفاده نمايند که همين نکته يکی از دلايل منقرض شدن نسل دايناسورها قلمداد می‌شود! برخی از مورخان نيز تاريخچه پيدايش فوتبال را به جنگ بين ايران و يونان ربط داده‌اند که در آنجا سيصد نفر از سربازان اسپارتانی با خريدن داور (که نامش هرودت بود) و انجام فوتبال ناپاک توانستند تا تيم ايران را شکست دهند! پس از مدتی انسانهای اوليه تصميم گرفتند تا «تيم» را اختراع کنند که همين نکته مُعذل يارکُشی را پديد آورد بدين صورت که برخی از تيم‌ها به کشتن رقبايشان می‌پرداختند و همين‌جا بود که نياز به داوری و کميته انضباطی احساس شد. کميته انضباطی در آن دوران بسيار مثمر ثمر واقع شد و توانست تا با بازيکنانی که با برگ‌های پلاسيده و کوتاه اقدام به پوشاندن خودشان می‌کردند برخورد نموده و ايشان را مشمول منشور اخلاقی بکند! «مارکو ماتراتزی» در وصف منشور اخلاقی می‌گويد: «منشور منشورم کن! با منشور دون‌دونم کن!»

- و اينک جام‌جهانی2010 آفريقای جنوبی:

جام‌جهانی 2010 آفريقای جنوبی يکی از عجيب و غريب‌ترين دوره‌های اين مسابقات بود زيرا نه توپش توپ بود و نه داورهايش داور! به هر حال ما بر اين شديم تا مهمترين اتفاقات اين دوره را برای شما خوانندگان عزيز به زبان خودمان واکاوی نماييم. «زين‌الدين زيدان» در وصف آفريقای جنوبی می‌گويد: «سياه نرمه نرمه! سياه توبه توبه! سياه مهربونه سياه!»

- جامعه چند صدايی يا وو وو زلا!

يکی از اعصاب خردکن‌ترين مسائل موجود در اين دوره از جام‌جهانی بر می‌گردد به صدای وو وو زلاها! طبق اظهار نظر برخی از کارشناسان داخلی، اين وو وو زلاها در جنوب ايران هم وجود دارند و اصلا وو وو زلا ريشه‌ای ايرانی دارد و حتی فردی به نام «ممد بوقی» که يکی از پيشکسوتان اين رشته است عنوان کرده که نام اصلی وی «محمد وو وو زلايی» بوده! بنده شخصاً دلم برای تمام فوتباليستهايی که مجبورند صدای اين شيپورها را تحمل کنند خيلی می‌سوزد. جناب آقای بلاتر هم اعلام کرده که نمی‌تواند از ورود اين شيپورها به ورزشگاه‌ها جلوگيری کند زيرا اين وسيله جزو فرهنگ ميزبان است. ما هم وقتی اين سخنان آقای بلاتر را شنيديم به اين نتيجه رسيديم که ما هم می‌توانيم ميزبان اين رقابت‌ها شويم و با استفاده از تماشاگرنماهايمان که يد طولايی در پرتاب سنگ و نارنجک و ترقه دارند می‌توانيم تا فرهنگ والای فوتبالی‌مان را به رخ جهانيان بکشيم!

«ميشل پلاتينی» در وصف وو وو زلا می‌فرمايند: «شيپور سياه، لوله بلند، صدا قشنگ!، سوسن خانم!»

- حذف تيم‌های بزرگ:

در اين دوره از جام‌جهانی تيم‌های بزرگی‌ مانند فرانسه و ايتاليا و آمريکا و چين(!) و روسيه(!) و برزيل از دور رقابتها حذف شدند که همين حذف شدن اين تيم‌های استکباری کلی دل ما را خنک کرد و تمام جهانيان فهميدند که اگر با ما چپ بيافتند و با ما بد اخلاقی کنند سزای کارشان را می‌بينند! ما از طريق همين تريبون اعلام می‌کنيم که اگر کشورهايی از قبيل ونزوئلا در جام‌جهانی حضور داشتند قهرمان جام می‌شدند زيرا هر کسی با ما خوبی کند ما نيز هوايش را داريم!. فرانسوی‌ها که با جرزنی و با استفاده از دست «هانری» به جام جهانی راه پيدا کردند و مربی‌‌شان نيز که انگار از دماغ فيل افتاده بود به عنوان اولين تيم بزرگی بودند که از رقابتها حذف شدند تا عبرتی باشند برای ساير تيم‌ها! ايتاليايی‌ها هم که دچار غرور کاذب شده بودند. انگليس و آمريکا هم که تکليف‌شان مشخص است و اصلا ما هم با ايشان کاری نداريم. همچنين حذف برزيلی‌ها نيز خيلی ما را خوشحال کرد زيرا ديگر نمی‌توانند تا با زدن گل شروع به انجام حرکات موزون نمايند و صدا و سيمای ما را دچار مشکل نمايند! از بين کشورهايی که با ما بد اخلاقی کرده‌اند فقط آلمان توانست تا به مراحل بالا راه پيدا کند که آنهم اشکالی ندارد و حسابشان را در آن دنيا می‌رسيم! يکی از تلخترين حوادث اين دوره از رقابتها حذف تيم برادر ارزشی و هميشه در صحنه‌مان جناب مارادونا بود که کلی دل ما را شکست و از وقتی که اين تيم حذف شده ما پيراهن اهدايی اين شخص را در آغوش گرفته‌ايم و مدام اشک می‌ريزيم! استاد اسدی در اين رابطه می‌گويند: «و اين است نتيجه رفتار استعمارگرانه و پوپوليستی که نشان می‌دهد پايان آريستوکرات‌ها نزديک است!»

- جام‌جهانی و اشتباهات داوری:

اصولا فوتبال جزئی از اشتباهات داوری است! و اصلا همين اشتباهات داوری فوتبال را زيبا می‌کند! پس از حذف انگلستان از رقابت‌ها، فدراسيون جهانی فوتبال (فيفا) که هميشه ادعا می‌کرد بايد تکنولوژی را از مسائل داوری مجزا کنيم به ناگاه تغيير رويه داد و اعلام کرد برای تشخيص گل می‌خواهد از تکنولوژی استفاده کند! همين نکته ماهيت پليد فيفا را مشخص می‌کند و نشان می‌دهد تا زمانی که چيزی به ضرر خودشان نباشد آن را تغيير نمی‌دهند! حالا هی آقای بلاتر بيايد و دم از فوتبال پاک بزند! برو بابا! ماهيت انگليسی تو برای همه محرز شده داداش! در اين جام بارها شاهد بوديم که گل‌های آفسايد باعث صعود تيم‌ها به دور بعد شد که همين نکات نشان می‌دهد که چقدر خوب شد تيم فوتبال ما در اين رقابتها شرکت نکرد چون ممکن بود به خاطر همين اشتباهات داوری زبانم لال برنده جام‌جهانی بشويم و آن وقت ديگر نمی‌شد که اين مردم را کنترل کرد! پس از همين‌جا مشخص می‌شود که چقدر مسئولين فوتبال ما آينده‌نگر هستند و مغزشان تا کجاها کار می‌کند!! «کريستين رونالدو» در وصف داوری می‌گويد: «همه چی آرومه! من چقدر خوشحالم! تو به من کارت دادی، من چقدر باحالم!»

- استادنا خيابانی در جام‌جهانی:

خدا وکيلی اگر از جام‌جهانی بگويم و از استاد جواد خيابانی چيزی ننويسم اصلا به آدم نمی‌چسبد! اصلا فوتبال با وجود ذيجود ايشان تعريف می‌شود و آدمی هرگاه آن قنبله‌گی بالای جام را می‌بيند به ياد ايشان می‌افتد و مدام دلش غنج می‌رود! جناب خيابانی ثابت کرد که گزارشگری نه علم می‌خواهد نه صدا و نه قيافه و اصلا لازم نيست تا يک گزارشگر برای ارائه نمودن گزارشش بازی را نگاه کند و گفتن عقايد قلبی‌اش کافی است. استاد در اين دوره آبستن سوتی‌های مختلف بودند که البته در اينجا مجال پرداختن به همه آنها نيست ولی‌ بنده فقط به يکی از جملات گهربار ايشان اشاره می‌کنم. ايشان در حين يکی از بازی‌های آرژانتين هنگامی که آرژانتينی‌ها گل اول را زدند گفت: «خوب ماشين گل زنی آرژانتينی‌ها راه افتاد و اميدواريم که چرخ‌دنده‌های اين ماشين را خوب روغن بزنند!» اصولا اينکه چرخ‌دنده‌ی آرژانتينی‌ها کجای بدنشان کار گذاشته شده جای خود دارد ولی همين که استاد اينقدر نگاهشان نافذ بوده که توانسته خروج روغن را از لای چرخ‌دنده‌های آنها تشخيص دهد واقعا جای قدردانی دارد و اينجا اين سوال پيش می‌آيد که آيا آقای خيابانی با گِژ روغن اقدام به اندازه‌گيری روغن بازيکنان نموده يا اينکه پس چی؟! به هر حال آقای خيابانی اين توانايی را دارد تا روی اعصاب بينندگان پاتيناژ برود و يک مسابقه فوتبال را به اخبار بيست و سی تبديل کند!

- جام‌جهانی و موارد منشوری:

در اين جام ما هر بازيکنی را که ديديم يا در حال تف کردن بوده و يا بدنش پر از انواع و اقسام خالکوبی‌ها بوده! برخی از فوتباليست‌ها بدنشان شبيه چرکنويس بود و به چند زبان زنده دنيا روی بدنشان چيز نوشته بودند! مثلا يکی از بازيکنان مکزيکی روی ساعدش نوشته بود: «ما رفتيم» که طبق نظر کارشناسان اين خالکوبی پس از برد مکزيک برابر ايران نوشته شده. خوب اولا ما به اين مکزيکی عزيز عرض می‌کنيم که بودی حالا! دوما خيلی خوشحاليم که مکزيک به مراحل بالاتر راه نيافت وگرنه اين بنده‌خدا مجبور بود پس از پيروزی مقابل هر تيم برود و به زبان همان تيم روی بدنش مشق بنويسد! در اين جام خالکوبی‌ها بسيار متنوع و مختلف بود و برخی از بازيکنان روی صعب‌العبورترين مناطق بدنشان چيز ميز نوشته بودند که همين نکته نشان دهنده اين موضوع است که کاغذ در کشورهای خارجی خيلی ناياب و گران است و آنها مجبورند تا مشق‌هايشان را روی بدنشان بنويسند! از طريق همين تريبون از تمام مسوولين ورزشی‌مان سپاسگزاريم که اجازه ندادند تيم ما به اين رقابتها برود تا بازيکنانمان تحت تاثير فوتباليست‌های خارجکی قرار بگيرند و خودشان را منشوری بکنند! همچنين ممکن بود برخی از فوتباليستهای داخلی با ديدن خالکوبی‌های باقی بازيکنان از خودشان خجالت بکشند و از اينکه فقط روی فلان جايشان نوشته‌اند «سلطان غم مادر» دچار خود کم بينی شوند و دپرس گردند! «مارک تايسون» در وصف خالکوبی می‌فرمايد: «به قربان خم خال سياهت! آخ به قربان همه خالکوبی‌هايِت!»

- جام‌جهانی و برنامه «يک جهان، يک جام»:

اگر يادتان باشد جناب آقای جاودانی در ساليان دور يک سبيل بسيار زيبا داشتند که به خاطر همان سبيلش فقط در اعلام برنامه‌های شبکه سه حاضر می‌شد اما از وقتی که سبيلش را زد مدام جلوی دوربين می‌آيد و به بيننده لبخندهای نمکين تحويل می‌دهد. اينجا اين نکته حائز اهميت است که احتمالا در صدا و سيما افراد بدون سبيل کمتر يافت می‌شوند و به همين دليل به بحران کمبود مجری بدون سبيل دچار هستند و مجبورند که از مسابقات مردان آهنين گرفته تا آموزش آشپزی و جام‌جهانی را به آقای جاودانی بدهند! به نظر ما دست‌اندرکاران برنامه‌های سيما می‌توانند از آقای دکتر يامين‌پور هم برای اينگونه برنامه‌ها استفاده کنند و اصلا برنامه‌هايی که ايشان اجرا می‌کند نفسشان شبيه همين مسابقات جام‌جهانی است و فقط اسمش فرق می‌کند و به نظر ما آقای دکی يامين‌پور می‌توانستند تا پته‌ی تمام تيمهای خودفروخته را روی آب بريزند و مدام عليه تيم‌های معلوم‌الحال افشاگری نمايد! بگذريم...! آقای جاودانی اين قابليت را دارند که با پرسيدن سوالات بی‌ربط و پيش پا افتاده با اعصاب کارشناسان که البته معلوم نيست از کجا پيدايشان می‌شوند بازی کند. البته در اين بين حساب آقای دکتر صدر از بقيه مجزاست و به نظر بنده ايشان از همان دورانی که در قنداق بوده‌اند مشغول تحصيل فوتبال و ذخيره کردن اطلاعات مربوط به آن بوده‌اند. در ذيل توجه شما را به يکی از قسمت‌های اين برنامه جلب می‌کنيم:

رضا جاودانی: خوب جناب صدر هوا چقدر خوبه‌ها!

دکتر صدر: نخير! اگر يادتان باشد در جام‌جهانی سال 392 قبل از ميلاد در جريان بازی‌ای که بين دو تيم وايکينگ‌ها و اسپارتان‌ها برگزار شد هوا خيلی گرم بود و به همين دليل داور مسابقه که آقای دراکولای برام‌استوکر بود دستور به توقف بازی داد. همچنين در سال 1200 ميلادی زمانی که جام‌جهانی در جزيره آدم‌خواران برگزار می‌شد روبرتو باجو به دليل گرمای شديد به صورت مغز پخت درآمد و تماشاگران او را خوردند! البته اين را هم بايد بگويم که در جام‌جهانی 1934 زمانی که «پله» به سبب گرمای هوا به بيماری بيرون‌روی مبتلا شده بود خيلی از دوربينهای تلويزيونی از بيرون‌روی‌های وی تصاوير اسلوموشنی ثبت کردند که به سبب برخورد شديد فيفا همه نوارها پاک شد همچنين در جام‌جهانی 1963 هوا آنقدر گرم بود که آقای رودگوليت توانست حدود 587 بار روی زمين آب دهان بياندازد!

يوهان کرايف در وصف برنامه «يک جهان، يک جام» می‌گويد: «حالم بده! احوالم بده! فيستو نايلونی ديدم، سواچتو کارتونی ديدم!»

- حواشی جام‌جهانی:

پس از باخت تيم‌های برزيل و آرژانتين مقابل حريفان، تماشاگران اين دو تيم لب به اعتراض گشودند و زمين و زمان را مورد انتقاد قرار دادند. خبرنگار ما در آفريقای جنوبی به سراغ اين دسته از هواداران رفته و با ايشان مصاحبه کرده که توجه شما را به قسمتی از سخنانی که توسط هواداران ايراد شده جلب می‌نماييم:

1- (يکی از هواداران برزيل با عصبانيت): چرا وقتی در برنامه «يک جهان، يک جام» آمار برزيل رو نشون می دادن آقای جامدادی‌پور، جاويدپور هی می‌خنده!؟

2- (يکی از هواداران آرژانتين با عصبانيت): چرا اس‌ام‌اس‌های آرژانتين رو بسته بودن!؟ من شش‌تا موبايل دارم با هرکدام فرستادم نرفت!

3- (يکی ديگر از هواداران برزيل): گنجايش استاديوم ژوهانسبورگ هفتاد هزار نفره ولی موقع بازی‌های برزيل دويست‌هزار نفر به استاديوم اومده بودن!

البته حواشی اين جام خيلی زياد بوده . به عنوان نمونه می‌توان از نحوه حرف زدن گزارشگران تلويزيونی نام برد که هر سه دقيقه يکبار بينندگان را مجبور به شرکت در مسابقه پيامک می‌کردند و رسما روی اعصاب مخاطب رژه می‌رفتند!

- تبليغات در جام‌جهانی:

اصولا در اين مقطع تمام آگهی‌های بازرگانی حول و حوش فوتبال می‌چرخند حتی اگر تبليغ مورد نظر ربطی به فوتبال نداشته باشد باز هم در تصوير يک عدد توپ مشاهده می‌شود که الکی اين‌ور و آنور می‌رود! در ادامه توجه شما را به پاره‌ای از اين تبليغات جلب می‌کنيم:

1- با فعال کردن سيستم جی‌پی‌آراِس از اينترنت نامحدود (!) همراه فلان بهره‌مند شويد! (يعنی اين واژه نامحدودش منو کشته!)

2- فلان بانک به مناسبت جام‌جهانی جوايز ارزنده‌ای به دارندگان حساب اعطا خواهد کرد! (به قول شاعر گوزن چه ربطی به شقاقل دارد پدرجان!؟)

3- زن: يادت نره قبضارو پرداخت کنی!

مرد: من وقت ندارم، خودت برو پرداخت کن!

پسر: بابا عمو ميگه پول به حسابش ريختی؟

مرد: به عموت بگو مگه من خودم موبايل ندارم!؟ چرا به تو زنگ زده!؟

دختر: بابا به حساب دانشگاه من پول ريختی؟

مرد: مگه اون دانشگاه آزاد هنوز واگذار نشده؟! پس کی تکليف ما رو مشخص می‌کنن!؟

زن: مرد برو با زبون خوش پول واريز کن وگرنه ميرم خونه بابام!

مرد: ببخشيد! الان واريز می‌کنم!!

ديويد بکهام در وصف تبليغات می‌گويد: «با پدر خوب می‌ريم به پدر خوب! پدرت خوب کلا!»

- نتيجه‌گيری کلی:

ما در آخر نتيجه می‌گيريم که خيلی خوب شد تيم ملی ما به اين رقابتها راه پيدا نکرد، زيرا تيمی که «علی دايی» در آن نباشد اصلا به درد نمی‌خورد و ما از طريق همين تريبون به مسوولين عزيز توصيه می‌کنيم که تا می‌توانند از علی دايی در تيم ملی استفاده کنند و اگر خدايي نکرده زبانم لال اتفاق بدی برای ايشان افتاد وی را تاکسيدرمی نموده و درون زمين قرارش دهند! باور کنيد علی دايی به صورت تاکسيدرمی شده خيلی مفيدتر از ديگر بازيکنان است و حتی احتمال گل زدنش هم از مهاجمان کنونی خيلی بيشتر است! اوتمار هيستفيلد در وصف علی دايی می‌گويد: «يکی بهش زنگ بزنه! بگه دلم تنگه براش!»

*****

چاپيده شده در ويژه‌نامه‌ی مجله‌ی «آوای ورزش» شماره 118

۶ نظر:

نصرا...خان گفت...

محظوظ شدیم قربان.آن قسمت جواد خیابانی اش ما را هلاک کرد.

lila khanom گفت...

خیلی باحالی! از طنز ظریف و نکته سنجیت خوشم میاد. از این که به در می زنی دیوار بشنوه خوشم میاد. کلا خوشم میاد وقتی که زیر چشمی..... :D:

آیدین گفت...

حسن خان من طنزت رو دوست دارم بخاطر همین چند تا نکته رو بهت یادآوری می کنم :
1)بعضی نقل قول های بیربط یخ بود . غیر از استاداسدی
2) اون بازیکن که مارفتیم رو خالکوبی کرد سیمائو بازیکن پرتغال بود
3) قسمت صدر خوب بود
4) قسمت چرا میخند هم به همین ترتیب !
در کل خوب بود !

کاووس گفت...

من همیشه از نوشته های شما لذت می برم . ولی احساس کردم دل خوشی از فوتبال ندارین ؟ نه ؟

Hassan Gholamalifard گفت...

-در جواب آیدین:
ممنونم بابت انتقاداتت... مرسی رفیق

- در جواب کاووس:
دل خوشی از نوع داخلیش ندارم

لاله گفت...

واقعا كسي همچين خالكوبي اي كرده بود؟
از افاضات بي بديل استاد خياباني اين يكي را حتما بايد عرض كنم كه مدت ها نقل محافل خانواده و دوستان بود. در بازي اسپانيا با (فكر كنم) غنا، جناب استاد كه از بازي تيم محبوبش اسپانيا بسيار محظوظ شده بود از شدت هيجان زدگي و در لحظه اي عرفاني كه دوربين كلوز آپي از پاهاي بازيكنان در حال ربودن توپ از هم نشان مي داد فرمود: اصلا از قطر رون پاي بازيكنا معلومه كدوم تيم قوي تره!

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!