چهارشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۹

دیوار نوشته‌های کودکی‌‌های ما!

به طور حتم اولین بارقه‌های خودآزاری و س.ا.د.ی.س.م در عنفوان کودکی در من شکل گرفت. روزی که آن جمله‌ی مگویی را که روی تمام دیوارهای سطح شهر نوشته بودند در نهان می‌خواندم تا کسی از درونم با خبر نشود، نمی‌دانستم زمانی فرا خواهد رسید تا آن جمله‌ را فریاد بزنم. و آن جمله‌ی نوستالژیک چنين بود: «من خرم»...!ـ

۳ نظر:

مریم گفت...

یعنی جواب ندادنت به سوال من باعث ایجاد این شبهه در شما شد .بی خیال بابا نه تو خوبی .یکی از اون خوبایی .فقط 300 تومن به من بدهکاری که از حلقومت میکشم بیرون

زنی که ... گفت...

من خرم گاو منم سوارم می شم هوا می رم نمی دونی تا کجا می رم
من این منو نداشتم مشقامو خوب نوشتم خودم به من عیدی داد یک من قلقلی داد

saba گفت...

در بین نویسندگان وبلاگ دوستان ِ جالبی دارم:
یک دیوانه.. یکی با اخلاق ِ سگی.. یک روان پریش.. و حالا تو "یک خر"

و من تلفیقی هستم از تمام ِ دوستانم..

اینجا رو دوست داشتم..............

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!