چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۸

مزاياي جامعه چند صدايي!

چند روز قبل سردبير محترم در حالي كه دستانش به شدت ميلرزيد بنده را صدا زد و گفت:«طنز بنويس ولي جون من از كسي اسم نبر!». ما هم وقتي ديديم اين بنده خدا با چشماني خيس از اشك بدجوري به ما خيره شده و نگاهِ ملتمسانه و عاجزانه اش دل هر بني بشري را به درد مي آورد تصميم گرفتيم تا امروز و در اين مطلب پا پي افرادِ سرشناس نشويم و در عوض ديدمان را كلان تر نموده و به خودِ خودِ جامعه بپردازيم بلكه جنابِ سردبير محترم هم كمي به اعصابشان مسلط گشته و ريكاوري نمايند تا هرچه سريعتر به دوران آمادگي كامل برسند و براي تيم مفيدتر باشند!

اولين چيزي كه در جامعه ما به شدت توي چشم ميزند چند صدايي بودن آن است. تمامي جامعه شناسان در اين امر يكدل و يكصدا هستند كه جوامع چند صدايي به سرعت به سمتِ پيشرفت و تكامل در حركت هستند. كارشناسان اذعان نموده اند كه جوامع چند صدايي اين بستر را فراهم مينمايند تا هر كسي با هر سليقه و نگرشي بتواند نظرياتش را بازگو نمايد و هيچ خبري هم از دركه و نوشابه و اين حرفها نباشد! به هر حال ما هم وقتي ديديم كه جوامع شرقي و غربي و بالايي و پاييني به دليل چند صدايي بودنشان شديداً به خود مي نازند و به ما پوزخند ميزنند بر آن شديم تا از اين قافله عقب نمانده و چند صدايي بودنمان را به رخ اين حسودان بكشيم و به استكبار جهاني نشان دهيم كه ما هم بله!

بايد عرض كنم كه جامعه ما خيلي خيلي چند صدايي است و در طول شبانه روز اصواتِ مختلفي از سوراخ سنبه هاي آن به گوش مي رسد. ما تمامي صداهاي موجود در جامعه را به گروه هاي زير طبقه بندي نموديم تا خوانندگان گرامي متوجه شوند كه ما چقدر چند صدايي هستيم اما خودمان خبر نداريم!

1- صداهاي سازندگي- برازندگي:

اين نوع اصوات را عمدتاً در گروهِ صداهايي با فركانس بالا قرار داده اند. در اين گروه به عنوان نمونه ميتوان از تراكتور‘ لودر‘ بيل مكانيكي‘ دريل‘ دستگاه برش سنگ و هزار جور دستگاه و وسيله ديگر نام برد كه صدايشان روح آدمي را صيقل ميزند و به لطف بخش خصوصي و جماعتِ بساز بفروش حتي در دور افتاده ترين نقاط اين مملكت صدايشان شنيده ميشود! برخي از كارشناسان فركانس صداهاي موجود در اين طبقه را همراستا با فركانس جيغ زنان دانسته اند به همين دليل از اين طبقه به عنوان گروه اصواتِ بنفش نيز نامبرده ميشود!

2- صداهاي فرهنگي – هنري:

اينگونه اصوات بيانگر شخصيت و فرهنگِ مردم يك جامعه است. برخي مواقع صداهايي مانندِ دوپس دوپس و ديش ديش در جامعه طنين انداز مي گردد كه نشان ميدهد چقدر مردم ما هنر دوست و فرهنگي هستند و حتي حاضرند در راهِ ادب و هنر پرده گوششان را نيز فدا كنند! اگر بخواهيم از فرهنگي ترين و تاثيرگذارترين وسيله در اين گروه نام ببريم بايد به بوق اشاره كنيم. البته بوق آنقدر نقش مهمي در ايجادِ جامعه چند صدايي ايفا ميكند كه خودش به تنهايي ميتواند به عنوان يك طبقه مجزا معرفي گردد. بوق ها به انواع مختلف تقسيم ميشوند مانندِ بوق بلبلي‘ بوق دري وري ‘ بوق دزدگير و غيره. به عقيده صاحبنظران بوق جزيي لاينفك از جامعه ماست به نحوي كه حتي سياسيون نيز گهگداري از آن استفاده مينمايند و حتي به كشورهاي ديگر نيز پيشنهاد ميدهدند كه بروند جلو و بوق بزنند! اگر از بوق بگوييم ولي به صدا و سيما اشاره نكنيم دچار اشتباهي شگرف شده ايم زيرا صدا و سيما به عنوان يك عدد بوق خيلي خيلي گنده هم توانسته حرفهايش را با بوقش به گوش ملت برساند و هم توانسته امور فرهنگي و هنري را به سمتِ بوق شدن رهنمون سازد. اين حركتِ صدا و سيما آنقدر قوي بوده كه برخي از افراد رييس اين سازمان را به نام عمو بوقي بشناسند!

3- صداهاي ورزشي- لرزشي:

اين دسته از صداها اغلب در استاديومها و اماكن ورزشي شنيده ميشود. افرادي به عنوان تماشاگرنما توانسته اند با استفاده از فرمول شيرآلات و اتصالاتِ سماور و ابزاري مانندِ تانك و فشفشه اين صداها را بسط داده و آن را به ظهور برسانند! البته لازم به ذكر است كه عنصر بوق در اينجا هم كاربردي مهم ايفا مينمايد. به هر حال اين صداها هميشه به مذاق همه خوش نمي آيد و باعث ميشود تا اكثر ورزشكاران دلشكسته شوند و با ايجاد صداهايي مقابله به مثل نمايند كه همين امر در جهتِ رشدِ جامعه چند صدايي كمك شاياني مينمايد!

4- صداهاي كيلويي- زنبيلي:

شايد بتوان اين طبقه از اصوات را بارزترين مصداق جامعه چند صدايي برشمرد به نحوي كه به شدت با زندگي مردم عجين شده و اعصابشان را خاكشير نموده اند. توجه شما را به گوشه هايي از اصواتِ اين گروه جلب مينماييم(تمامي جملات را با صداي بلند و به صورت كشيده بخوانيد!):

-دمپايي پااااااااااااااااره.....پلاستيك شكستـــــــــــــه مي خريــــــــــــم!

-شيشه بُريه....شيشه بُريــــــــــــــييي!

-سبزي پلو...سبزي آش..سبزي قرمه...پرتغال تامسون...بدو بياااا جااااا نموني!

-لوازم منزل مي خريـــــــــــــم!...اسقاطيه!...اسقاطييييييييي!

-به من عاجر بي نوا كمك كنيــــــــــد!...برادراااا...خواهرااااا...پيليز هِلپ مي!!

و الي آخر!

اصواتِ سياسي- ديپلماتيك:

به خدمت شما عرض شود كه كلا اين طبقه.......ببخشيد!...گويا سردبير محترم دوباره عنان اختيار از كف داده و دارد جيغ مي كشد و موهايش را چنگ ميزند!...كلا اينجا همه دارند جيغ ميزنند و صدا توليد ميكنند و به ما هم اشاره ميكنند تا زودتر اين ستون و مخصوصا بندِ آخرش را جمع نموده و برويم غازمان را بچرانيم!!

*****

چاپيده شده در روزنامه «فرهنگ آشتي» در تاريخ 22/10/88

۸ نظر:

عموفیروز گفت...

آفرین
صد آفرین.
صداهای بیولوژیگی م وجود دارند البت که معمولا با بویی ناخوشایند همراهند.
این را در کدام دسته بگذاریم استاد؟

هادی گفت...

اوه..اوه... چقدر سر و صدا کردی ایندفعه!
وقتی بدون اسم میشه یه جوری میشه!! نمیشه واقعا...

الحان گفت...

هاها خیلی عالی بود. به خصوص اون قسمتش که صدا و سیما خودش یک بوق بزرگه. و اونجاش که ورزشکارها با صداهایی مقابله به مثل می کنند. :دی

هیوا گفت...

الحق که تو جامعه چند صدایی ما وقتی که به ستون آخر ذکر شده می رسیم باید فرار را بر قرار ترجیح بدهیم تا از عواقب آن در امان باشیم.

ناشناس گفت...

ajibe shoma hanooz zendeEn! :D
man az khanandehaye khamooshetoonam, payande bashin! :)

سین گفت...

صداهای بی فرهنگی بی هنری ...

ناشناس گفت...

باسلام
وبلاگ دريچه به روز شد ...

http://jalalrafie.blogfa.com/
[گل]

حکمت گفت...

در جامعه ی چند صدایی ما مگر اصوات سیاسی هم هست ؟ یک حق داریم یک باطل ، باطل هم که همیشه رفتنی است . این را همه ی بوق های دنیا می دانند .

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

وقتی كسی نوشته‌ای از من بخواند.....

من كيم؟ اينجا كجاست؟!